آبقد

ساخت وبلاگ

سلام

امشب خیلی زیاد جای آمپولام درد گرفت. یعنی بدتر از هفته قبل زد. (تقویتی‌برای مو)

امروز با غضنفر و زنش و مامی رفتیم که بریم گلبهار.

گلبهار یکساعت با مشهد فاصله داره و یکی از روستاهای نزدیک اونجا، آبقد هست.

۸صبح راه افتادیم و حدودا ۹ و نیم تو یک پارک محلی گلبهار زیرانداز پهن کردیم و املت خوردیم جایتان خالی. بمن که نچسبید چون هم گوجه هاش آبدار بود هنوز و هم اینکه صبحانه پختنی زیاد بهم نمی چسبه‌.

اونجا تصمیم گرفتیم تا روستا یک ماشینه بریم و چون ماشین غضنفر خوبه همه با اون رفتیم و ماشین مارو توی خیابون اصلی و با نشونه یک کلانتری پارک کردن.

شهر خودمون واقعا خشک سالی به تمام معناست و همه رودها خشک و زشت. ولی آبقد ماشالا آب داشت. وسایلو تو ماشین گذاشتیم و پیاده راه رودخونه رو رفتیم. خیلییییی تنبل شدم و اصلا پیاده روی حتی نمی کنم. امروز توفیق اجباری شد که کمی راه برم. همونطور که از کنار باغهای حاشیه رد میشدیم تک و توک رو بعضی درختا سیب مونده بود که دوسه تا نصف‌کردیم و خوردیم. یک باغدار هم چندتایی گلابی تعارف کرد و آها یک دونه هم گردو تازه رو زمین بود نصف کردیم. البته که غضفر چندتای دیگه هم از درخت کند و خورد‌. از ی جاهایی هم باید از آب رد می شدیم که تو این بی آبی خیلی چسبید. برگشتنا هم همون جایی که ماشین پارک بود و کنار گله گوسفندا زیرانداز انداختیم و چای خوردیم.

زود ساعت ۱ و نیم شده بود و من باید عصر میرفتم سر کار و کم کم راه افتادیم. باغ دوست خواهرزاده همون طرفا بود و باهاش تماس گرفتن که بریم باغش اگه بادمجون گوجه داره بگیریم. خودش دیرتر اومد و تا رسید تعارف کرد گوجه جمع کنیم ما هم چند نفری گوجه چیدیم. فکر کنم دو جعبه شد. البته من که نیاوردم ولی زن غضنفر قرار شد گوجه شور درست کنه و مقداری هم برای سالاد شوری!

ساعت نزدیک ۳ بود که ازون خدافزی کردیم و باید می رفتیم جایی که صبح ماشینو پارک کرده بودیم. حالا هیچکدوم یادمون نمیومد کدوم خیابون و کجا پارکش کردیم؟ چون گلبهار یک جورایی همه خیابونا وساختموناش مثل همه.

دقیقا نیم ساعتی چرخیدیم تا بالاخره یادمون اومد ماشین کجاست و من شوهر پریدیم تو ماشین و پرگاززز اومدیم خونه.

اگه لباسام و کفشم خیس نبود،مستقیم می رفتم کار‌ولی چون خیس بود اول اومدیم خونه و یک دوش سریع و در نهایت با نیم ساعت تاخیر رسیدم کار.

ناهار هم نشد بخورم و یکدفعه شب ناهار و شام خوردم. برم‌ بخوابم که عاشق خوابم. خواب خیلی خوشمزه س. یعنی کیف میکنم روزایی که جایی کار ندارم و تا لنگ ظهر می خوابممممم‌.

تاريخ دوشنبه دهم مهر ۱۴۰۲سـاعت 0:41 نويسنده ونوس| |

نعمت چشایی...
ما را در سایت نعمت چشایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : calmdreams بازدید : 50 تاريخ : يکشنبه 23 مهر 1402 ساعت: 15:37