No Love

ساخت وبلاگ

سلام

دیروز تو یک حرکت نوفکرانه! یک گوشه کمرم گفت تیک و همچنان انجام بعضی کارا سخته و یا اصلا نمی تونم. مثلا بخوام کفش بپوشم باید پامو بدم بالا .. اونم با درد.. یعنی نمی تونم‌خم شم.. حس می کنم بقول معروف رگ‌به رگ شده و یک فشار فوشور حرفه ای می خواد تا دوباره به حالت قبلش برگرده..

+ دیشب گول No Love رو خوردم! تل زد که فلان جا جشنواره عینک گذاشته و اگه یکدونه بخریم ۳ تا رایگان در میاد.. گفتم نه ولی هی اصرار کرد و تازه ۱۱ شب بعد کار رفتیم اونجا!

بعدم اغفال شدیم و ۴ تا قاب عینک انتخاب کردیم که شد ۲۰۰هزار تومن! ولی موقع شیشه انداختنشون و سفارشمون مشکوک شدم!! گفتم خب اینا قابو ارزون میدن ازونطرف رو شیشه هاشون می‌کشن!!

ولی دیگه روم نشد منصرف شم و می دونم امروز که عینک های شیشه زده رو بیاره؛ بیشتر حرص خواهم خورد..

عینک آفتابی های معمولی ش هم ۴ تا ۲۰۰ تومن بود.. از همون مدلهاس که تو خیابونا بعضی دست فروشها روی پایه و تقریبا ارزون می فروشن.. البته که قطعا دونه ای ۵۰ تومن نمیفروشن و سیصد اینا می ارزه.. ولی غزل از بعضی مدلاش خوشش اومد و فقط برای عکس گرفتن خرید.. خداییش قیافشون جذاب و ناز بود ولی به درد آفتاب نمی خوره چون بیشتر ضرر داره تا منفعت..

+ امروز تو اوج نفرت از بعضیا؛ اومدم اسم‌کوچیکشو تو گوشیم عوض کنم.. خواستم بزنم: گه خان! منفور! دیگه نباش! برو و این قبیل اسمها تا دلم خنک شه!!!!! ولی قسمت ویرایش نام اسم جدیدو نمی زد.. نمی دونم چون بی ادبی بود؟؟

فعلا No Love زدم تا حداقل بچه می بینه خیلی بد نباشه..

See u نعمت چشایی...

ما را در سایت نعمت چشایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : calmdreams بازدید : 149 تاريخ : چهارشنبه 11 مرداد 1402 ساعت: 19:05