دیگه حالی به آدم می مونه؟... نه والا

ساخت وبلاگ

سلام دوستانم

تو عالم هپروت و هنگی به سر می برم.

دوباره شوک بیکاری شوهر به روح لطیفم!  ضربه زد

خیلی زودتر از عید؛ خدا عیدی امسالمو بهم داد...

کارخونه خوش نامی که با کمه کم 150 نیرو چند خط تولید داشت؛ به لطف اقتصاد گه کشور این اواخر لخ لخ... با 11 نفر خودشو سرپا نگه داشته بود...

هفته پیش اعلام کرد که دیگه کشش نداریم و خودمون فرم بهتون میدیم که برید بیمه بیکاری بگیرید...

این خوشی هم یکروز بیشتر دوام نداشت و متوجه شدم بیمه بیکاری شامل حال شوهر نمیشه.

هنوز 6 سال تا بازنشستگی داره و ...

***

دیروز خواهر کوچیکم از رامسر با صدایی مریض زنگ زد و گفت اگه میتونی برام ماسک بفرست... اینجا گیر نمیاد و منم بدون اون که میدونی تو هوای خوب هم نمیتونم نفس بکشم!

مشکل قلبی و ریه داره و با سرماخوردگی بی موقع داغون شده بود و ماسک هم نداشت... 

گفتم باور کن اینجا هم نیست و نمیدن مگر به از ما بهترون.. ولی سعیمو می کنمممم

مامانو فرستادم به حرمت سنش فقط 4 تا بهش داده بودن. شوهرو هم سپردم از هر جا شده دوسه تا بگیره

امروز صبح 19 عدد ماسک با پست براش فرستادم رامسر

توی راه دو در نکنن جای شکر داره...

بهش گفتم شوهرت با پارچه کتان بگو براتون بدوزه تو خونه استفاده کنید. ایناها باشه برای بیرون تا باز ببینم چه می کنم!

 

نعمت چشایی...
ما را در سایت نعمت چشایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : calmdreams بازدید : 179 تاريخ : يکشنبه 10 فروردين 1399 ساعت: 21:51