+ اوخی اوخی دیشب دلم به حال رضا شاه سوخت!...
دخمری خواست ازش تاریخ بپرسم.
به وصیت نامه رضاشاه رسیدیم: اونجایی که گفته بود دوست ندارم بعد از مرگم مومیایی شوم... ترجیح می دهم بدنم تکه تکه شود و هر تکه از بدنم جزئی از خاک ایران شود...
با دخمری کمی در موردش حرف زدیم و دلمون سوخت... چندسال پیش تو شهر ری و نزدیک عبدالعظیم جسدی مومیایی پیدا شد و گفتند مربوط به مومیایی رضا شاه هست...
طفلکی به آرزوش نرسید که بدنش جزیی از خاک ایران بشه.
گویا اواخر عمرش تبعید میشه به آفریقا و اونجا خیلی ناراحت بوده و هوا و محیط باهاش سازگار نبوده. نهایت تو مصر می میره و بعد مدتی ترجیح میدن مومیایی کنن و بفرستن ایران..
اول هم از قاهره با هواپیما به جده و بعد مسجد پیامبر فرستاده میشه تا طواف شه و براش نماز می خونن و بعد اهواز و تهران و نهایت شهر ری... "روحش شاد"
+الان پولی دستم رسید روش نوشته: خدایا بابت تمام پول هایی که سراسر زندگیم به دست می آورم، شکر می کنم..... "خوشم اومد"
+ خارشوهرا قبلا زورکی منو تو گروهشون تو تلگرام اد کردن. روم نشد لفت بدم...
خیلی هم خونوک ! هستند و چون من و جاری غریبه تر هستیم چیزی لو نمیدن...
جدیدا بین خودشون صندوق وام تشکیل دادن که ماهانه پول بزارن و قرعه کشی کنن. من گفتم تا خرخره تو قسطم و فعلا نمیتونم...
صب دیدم یکی از خارشوهرا نوشته اعضای صندوق وام یک گروه دیگه زدم بریم اونجا تا برنامه هارو بگم... حالا فقط اون بین من تو وام نیستم و بهم برخورد هااا " ناراحت شدم"
نعمت چشایی...برچسب : نویسنده : calmdreams بازدید : 155